ناپلئون بناپارت ، نامی وحشت ساز در اروپا

در این وبلاگ توضیحات مختصری در مورد ناپلئون بناپارت به شما ارائه میدهم

ناپلئون بناپارت و دزیره


 

دزیره معشوقه ناپلئون

دزیره، دختر یک تاجر فرانسوی و متولد سال ۱۷۷۷ میلادی بود. وقتی جوزف، برادر ناپلئون، در سال ۱۷۹۴ میلادی با «ژولی کلاری» (Julie Clary)، خواهر دزیره ازدواج کرد، ناپلئون و دزیره یکدیگر را دیدند. ناپلئون، دزیره زیبا را که در آن زمان هنوز ۲۰ ساله نشده بود، را برای ازدواج در نظر گرفت.

دزیره معشوقه ناپلئون بود؛ اما ناپلئون با ژوزفین ازدواج کرد 

ناپلئون و دزیره عاشق هم شدند، آن‌ها نامزد کردند و روزهایی را با هم گذراندند؛ اما پدر دزیره، عقیده داشت یک بناپارت در خانواده کافی است و دختر خود را مجبور کرد پیشنهاد ناپلئون را رد کند. روایت دیگر چنین است که ناپلئون بعد از ملاقات با زنی دیگر به نام ژوزفین، در سال ۱۷۹۶ ارتباطش را با دزیره قطع و با ژوزفین ازدواج کرد.

دزیره بعدها همسر ژنرال «ژان باتیست برنادوت» (Jean Baptiste Bernadotte)، افسر ارتش فرانسه، شد و وقتی ناپلئون، برنادوت را به‌عنوان شاهزاده سوئد برگزید، دزیره نیز ملکه این کشور شد.

معمای مرگ ناپلئون بناپارت

معمای مرگ ناپلئون

ناپلئون در سال ۱۸۲۱ میلادی، در جزیره سنت هلن درگذشت و به خاک سپرده شد؛ اما علت مرگ او هنوز هم به‌عنوان یک معمای حل‌نشده و یک راز باقی مانده است. اوضاع چنین بود که وضعیت ناپلئون در پنجم ماه مه سال ۱۸۲۱ میلادی وخیم‌ شد. او از درد مکرر شکم، یبوست، ضعف پیش‌رونده و بی‌وقفه رنج برد و دو روز بعد در سن ۵۱ سالگی درگذشت. آخرین کلمات او این بود:

فرانسه، ارتش، رئیس ارتش، ژوزفین

مورخان علت مرگ ناپلئون را سرطان معده ثبت کرده‌اند؛ اما برخی مدعی هستند برای او توطئه چیدند. ادعاهایی مبنی بر مسمومیت ناپلئون وجود دارد. این ادعا‌ها با تجزیه و تحلیل نمونه‌ای از موی او که غلظت آرسنیک بالاتر از حد معمول را نشان می‌داد، تایید شدند. طبق برخی گزارش‌ها، گفته شد که آرسنیک حتی در کاغذدیواری اتاق خواب او نیز وجود داشت.

پزشکانی که کالبدشناسی ناپلئون را در ۶ ماه مه ۱۸۲۱ میلادی انجام دادند، بعد از تجویز دوز بالای «کلمول» (Calmol؛ ترکیبی حاوی جیوه) به‌عنوان دارو، به این نتیجه رسیدند که مرگ او بر اثر سرطان معده بود و با خونریزی زخم معده تشدید شد.

جنایات ناپلئون بناپارت

جنایات ناپلئون

ناپلئون بناپارت برای دست‌یابی به خواسته‌های خود از هیچ تلاشی فروگذار نبود. او با وجود قهرمانی، شخصیتی فرصت‌طلب، جاه‌طلب و دیکتاتورمآبانه داشت و استعمار را در جهان به اوج خود رسانید.

ناپلئون بناپارت در مراحل آغازین انقلاب فرانسه، با ژاکوبن‌ها ارتباط برقرار کرد. ژاکوبن‌ها گروهی سیاسی بودند که «حکومت وحشت» را پایه‌گذاری کردند؛ حکومتی که پایه آن را بر «اپورتونیسم» (Opportunism)، گذاشته بودند. اپورتونیسم به معنی فرصت‌طلبی‌ (حزب باد) است و نوعی رویکرد خودخواهانه و خودمحور در موقعیت‌ها محسوب می‌شود که احساس دیگران را نادیده می‌گیرد و معمولا برای دست‌یابی به هدف، اخلاق را زیر پا می‌گذارد.

برخی مورخان، قتل عام در یافا را بزرگ‌ترین جنایت ناپلئون در جنگ‌ها دانسته‌اند

یکی از مهم‌ترین جنایات ناپلئون را کشتار اسیران جنگ یافا در سال ۱۷۹۹ میلادی ذکر کرده‌اند. به گفته برخی مورخان، ناپلئون بعد از پیروزی در یافا و تسلیم شهر در برابر عثمانی‌ها با تعداد زیادی اسیر روبه‌رو شد که نگهداری آن‌ها را هزینه‌بر می‌دانست. ناپلئون می‌دانست که آزادی این اسیران خطرناک است و شاید به اتحاد علیه وی فراخوانده شوند؛ پس دستور قتل‌عام آن‌ها را داد و مرتکب جنایتی بزرگ شد. جسد اسیران کشته‌شده را به آب انداختند و این امر به شیوع بیماری طاعون انجامید که در اثر آن بسیاری از مردم جان باختند.

به گفته مورخان، حدود ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نفر از ترکان عثمانی در این جنگ کشته و بسیاری از غیرنظامیان نیز قتل عام شدند. گزارش‌هایی از تجاوز فرانسویان به مردم یافا در این جنگ نیز ذکر شده است.  

سخنان ناپلئون بناپارت

ناپلئون تصمیم داشت برده‌داری را به مستعمرات فرانسه بازگرداند و قلمرو «لوئیزیانا» (Louisiana؛ ایالتی در خلیج مکزیک)، را به آمریکا بفروشد. این سیاست‌های استعماری، به یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های حکومت او تبدیل شد.

زنان در حکومت ناپلئون نقشی نداشتند و نگاه او به زنان تحقیرآمیز بود. قانون او زن‌ها را از انعقاد قراردادهای قانونی منع کرد و آن‌ها قادر نبودند طرف دعوا باشند یا در دادگاه شهادت بدهند. زنان بدون اجازه کتبی همسران خود، اجازه تجارت نداشتند و دارایی آن‌ها بعد از ازدواج، متعلق به شوهر بود. برخی تعیین این نوع قانون را نتیجه جنسیت‌گرایی ناپلئون دانسته‌اند.

ناپلئون را به‌علت سیاست داخلی برابری‌طلبانه و ایجاد اصلاحات اقتصادی در فرانسه، یک قهرمان دانسته‌اند؛ اما سیاست خارجی او شرورانه بود و بی‌توجهی او به زنان و اعتقاد به دیکتاتوری و برده‌داری، ضعف‌های وی محسوب می‌شدند. 

قبر ناپلئون

از ناپلئون به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین رهبران سیاسی جهان مدرن، سخنان بسیاری به‌جای مانده است که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

  • تنها راه رهبری مردم این است که آینده را به آن‌ها نشان بدهیم؛ زیرا یک رهبر، دلال امید است.
  • هنگامی که دشمنت در حال اشتباه کردن است، حرف او را قطع نکن.
  • حسادت، اعلام حقارت است.
  • علت اینکه بیشتر مردم به‌جای موفقیت، شکست می‌خورند، این است که آن‌ها حاضرند آنچه را در آرزوی آن هستند، با چیزی که اکنون می‌خواهند، عوض کنند.
  • زمانی را برای تصمیم‌گیری اختصاص دهید؛ اما هنگام عمل، از فکر کردن دست بردارید و وارد عمل شوید.
  • «غیرممکن» کلمه‌ای است که فقط در فرهنگ لغت احمق‌ها یافت می‌شود.
  • اگر مجبور باشم دینی را انتخاب کنم، خورشید به‌عنوان بخشنده جهانی زندگی، خدای من خواهد بود.
  • شجاعت این نیست که وقتی قدرت نداری، در قدرت بمانی.
  • حماقت در سیاست، نقص نیست.
  • مذهب یک وسیله عالی برای ساکت نگه داشتن مردم عادی است.
  • دو قدرت در دنیا وجود دارد؛ یکی شمشیر و دیگری ذهن. در درازمدت همیشه شمشیر توسط ذهن سرکوب می‌شود.
  • تاریخ، مجموعه‌ای از دروغ‌های مورد توافق است.
  • «تخیل» بر جهان حکومت می‌کند.
  • اگر قصد دارید کاری را به‌خوبی انجام دهید، خودتان آن را به عهده بگیرید.
  • هیچ چیز دشوارتر و در نتیجه گرانبهاتر از تصمیم‌گیری نیست.
  • بهترین راه برای نگه‌داشتن قول، ندادن آن است.
  • اسکندر، سزار، شارلمانی و من امپراتوری‌هایی را بنا نهادیم؛ اما آفریده‌های نابغه ما متکی به چه چیزی بودند؟ به زور. عیسی مسیح امپراتوری خود را بر عشق بنا نهاد و اکنون میلیون‌ها نفر برای او جان می‌دهند.
  • تنها پیروزی که هیچ حسرتی بر جای نمی‌گذارد، پیروزی است که بر جهل غلبه کند.
  • مردان فقط با دو اهرم حرکت می‌کنند؛ ترس و علاقه شخصی.

آخرین مطالب

empire

empire

پربازدیدترین مطالب